سلام علیکم
فیش روضه شب عاشورا در رثای سید الشهداء تقدیم محضر شریف عزیزان و مادحین اهل البیت می شود.
این روضه در آواز دشتی و آواز شور محلی توسط استاد حاج اسماعیلی اجرا شده است.
❁﷽❁
روضه شب عاشورا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
السلام علیک یا اباعبدالله
و علی الارواح التی حلت بفنائک
امشب شهادتنامه ی عشاق امضا میشود
فردا ز خون عاشقان این دشت …
چه خبر بود امشب کربلا؟
تاریخ طبری میگه عصر روز تاسوعا، لشکر عمر سعد شروع کردن حرکت، بسمت خیام ابی عبدلله، آقا سیدالشهدا،شمشیرشون به زمین زده، سر گذاشته رو شمشیر مبارک، یه چند لحظه ای خواب به چشم ابی عبدالله اومد،بی بی زینب سراسیمه اومد حسین رو بیدار کرد صدا زد خواهرجان، الان جدم پیغمبرو در خواب دیدم فرمود:
حسین ،به زودی بسمت ما نیای، صدا زد،
زینب جان، کان لحظه ی شهادت ما نزدیکه، ابالفضلش رو صدا زد:
یا عباس، ارکب بنفسی انت یا اخی
عباس جان ،سوار اسبت شو قربونت برم،
همه ی عالم میگن یا حسین، فدات بشیم آقاجان، فقط یجاست حسین میگه بنفسی انت ، جونم فدات یا عباس، برادرم،فرمود برو با اینا صحبت بکن ببین چی میخان، آقا قمر بنی هاشم با یه تعدادی از اصحاب اومد مقابل لشکر، ب عمر سعد فرمودچی میخای؟ گفتن ما دستور داریم یا باید حسین با یزید بیعت کنه یا باهاش بجنگیم، آقا قمر بنی هاشم برگشت با ابی عبدالله صحبت کرد، امام حسین فرمود برو با اینا صحبت کن عباس جان،امشبو مهلت بگیر ما دوست داریم با خدا مناجات کنین نماز بخونیم، امشبو مهلت دادن به ابی عبدالله، برای این که مناجات بکنه
امشب، شب قیامت کبرای دیگر است
هر لحظه یک گزارش صحرای محشر است
امشب رسد به گوش، مناجات عاشقان
فردا، به روی خاک، بدن های بی سر است
امشب، علم به دست علمدار کربلاست
پاسبان خیمه ها ابالفضله، بچه ها همه خابیدن خیالشون راحته، اما،
فردا، تنش به علقمه، در خون شناور است
یه بیت ،عرض روضه ی من همینجاست
امشب رباب، دست دعایش بر آسمان
امشب رباب هی دور علی اصغرش میگرده، آخه ابی عبدالله یه حرفایی زد نمدونم به گوش رباب رسید یا نه ؟ موقعي که قاسم سوال کرد عمو جان، آیا منم فردا کشته میشم یا نه؟ ابی عبدالله فرمود عزیز دلم، عموجانم، بگو ببینم مرگ در نظر تو چگونه ست قاسم صدا زد احلی من العسل، ابی عبدالله بعدش یه جملاتی فرمود خیلی رمزآلوده ،فرمود قاسم جان فردا تورو به یک بلای عظیمی میکشن، بعد یه جمله ای فرمودفردا اینا حتی به طفل شیرخواره ی ما رحم نمیکنند. نمیدونم رباب اينو شنید یانه!
امشب رباب، دست دعایش بر آسمان
فردا تسلّی دل او، داغ اصغر است(۱)
ای حسین
امشب این طوری گذشت اما امان از عصر فردا،موقعی که ابی عبدالله اومد با اهل حرم ، وداع کنه دیگه نه ابالفضلی داره، نه علی اکبری داره، تک و تنها شده ، تا شروع کرد با لشکر حرف زدن، هل من ناصرینصرنی، آیا کسی هست به ما کمک کنه ؟ یه مرتبه شیون اهل حرم بلند شد ابی عبدالله زودی برگشت ، یکی یکی مخدرات رو دعوت به صبر کرد زینب جان، آرام باش، شکییبا باش،خواهرم ام کلثوم آرام باش ،مبادا بلند بلند گریه کنید مبادا بی تابی کنید مبادا دشمن شادمون کنید، اما تو مقاتل نوشتن یه خانومی بین مخدرات، خیلی بدجور گریه میکرد، بگم کی بود؟ خانم سکینه، اینقدر بی تاب شد بعضیا میگن ابی عبدالله از مرکب پیاده شد
عبارت مقتل اینه، سکینه رو بغل گرفت، دخترم آرام باش قربونت برم،
ابی عبدالله فرمود لا تحرقی قلبی، دیگه بسه، قلبمو مسوزان با اشکات
هر جا نشستی ناله بزن یا حسین
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(۱)✍️حاج غلامرضا سازگار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ